سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رویای نزدیک ، همیشه - انتظار منتظر

رویای نزدیک ، همیشه

شنبه 86 دی 22 ساعت 1:56 صبح

نمایش تصویر در وضیعت عادی

بند بند وجودم از تو میگفت از همان کودکی با بچه های محل می دویدم سمت حسینیه و خودم را قاطی آدم بزرگا می کردم و مثل اونا سینه می زدم و مثل اونا اشک می ریختم که یعنی من هم می فهمم .دست چپ و راستم رو بلد نبودم که سینه زدن برا تو رو یادم دادند . قصه غصه هایت را مثل لالایی توی گوشم زمزمه کرده بودند و اولین بار وقتی تازه یاد گرفته بودم بگویم :« آب » نام تو را نیز یادم دادند . وقتی چشم هایم با واژه های عربی زیارت عاشورا غریبه بود دیگران هر چه می گفتند من تکرار می کردم . «زیارت عاشورا » شده بود زیارت غم های تو . هر بار روضه خوان از مصیبت کربلای تو می گفت من پا به پای دیگران بای غریبی و مظلومیتت اشک می ریختم . دلم می خواست کاری کنم ، دلم می خواست به یاریت می اومدم، دلم می خواست ... .

کلاس چندم بودم ، نمی دانم . تنها می دانم که می توانستم معانی فارسی «زیارت» را بخونم . می دانستم در آن باید چیزی باشد . می دانستم این واژه های آسمانی ، تنها از مصیبت تو و از لعنت بر دشمنانت نمی گویند . سر انجام آن را یافتم . آن فردای روشن را ،آن منتقم را که فرزندی از فرزندان توست و به خون خواهی ات به پا خواهد خواست . حالا می توانستم کاری کنم، حالا فرصتی بود و می توانستم دست به دعا بردارم و بخواهم از خدایت که « وان یرزقنی طلب ثاری کم مع امام هدیً ظاهر ناطق بالحقّ منکم ... . »

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


: لیست کل منتظرانه ها :