سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ابا صالح - انتظار منتظر

هنوز زنده ای؟!

سه شنبه 85 بهمن 24 ساعت 6:16 عصر

یه سال پیش همین موقع ها بود:

-سلام حالت خوبه،چطوری،سالمی؟زنده ای؟!

-علیک سلام.آره مگه چی شده قرار بود زنده نباشم؟

-آخه می گن حرمت حرمین امامان عسکریین علیهم السلام رو شکستن،می گن اونجا رو تخریب کردن.

-آره شنیدم خیلی هم ناراحت شدم اما من اونجا نبودم که می پرسی زنده ای یا نه!

-می دونم اما گفتم شاید...شاید یه نفر پیدا بشه که مثل من نباشه ،یکی که وقتی شنید و دید که به حرم امامانش بی احترامی شده از غصه دق کنه و بمیره.اما مثل اینکه یه مسلمون،یه شیعه،یه منتظر پیدا نمی شه!

(البته تماس خیلی وقته قطع شده نه اشتباه نکن اون که پشت خط بود نه از ناراحتی سکته زد و نه از غصه دق کرد اون فقط یه کمی خجالت کشید!!!

یک سال بعد:

-سلام خوبی سالمی؟زنده ای؟

-سلام.ای بابا اینبار دیگه چی شده؟یه سال گذشت و تو هنوز فکر می کنی من...

-آخه سالگرد اون اتفاقه.اون بی حرمتی .اون نامردمی از نا مردمان.اما امشال بدتر شده تازه اونقدر پررو شدن که دارن تخریب وبی حرمتی به بیت المقدس رو هم شروع می کنن.قدس همون اولین قبله ما.من که دیگه خجالت می کشم

نفس بکشم.آخه این همه بی احترامی وسکوت،زنده موندن،بی خیال بودن.

این تماس هم خیلی وقته که قطع شده اما هنوز صداش تو گوشمه:

راستی تو چی؟ هنوززنده ای؟نفس می کشی؟خجالت چی؟ 

وای.وای بر ما.عجب یاران و سربازانی داره امام زمان(عج)،عجب منتظرانی هستیم ما!!!

     سالروز هتک حرمت حرمین عسکریین علیهم السلام رو به محضر امام زمان(عج) و تمام شیعیان عزیز تسلیت می گویم.

نمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادی

نمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادی

نمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادی


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


انقلاب،عاشورا،انتظار

پنج شنبه 85 بهمن 19 ساعت 5:48 عصر

اینبار می خواهم برایت از عشق بگویم و از لحظه های عاشقی و مهربانی،از یاسهای معطری که حسین گفتند و با حسین ماندندو در انتظار موعود سفر کردند؛از شقایقهایی برایت می گویم که از کوثر محرم توشه راه گرفته اند و دهه فجری به روشنی تمام روز های زمین با نوای انتظار پدید آوردند؛ازآن پرستوهایی برایت می گویم که ندای حسین و انتظار مهدی زمان را در ندای خوش آهنگ روح الله در یافتند.

گوش کن ، برایت از انقلاب و عاشورا و انتظار -این سه واژه همخون -میگویم:

لحظه ها سرد بودند و خاموش ؛سیاهی در تمام زمین گسترده شده بود.نگاهی پلید بر وجود این خاک سایه انداخته بود اما مردم خورشید را دیدند و آرام آرام همراه ندای یا حسین به پا خاستند.پرستوهای عاشقی شدند که انقلابی از عشق و نور را در سیاهی زمان پدید اوردند و رها شدند از دست دیوان پلید ؛اما می دانی جرقه عشق و رهایی انان در کدام زمان بود؟جرقه خورشید رهایی همه و همه از محرمی طلوع کرد که تمام یاسها در آن اشک می ریختند .آری انقلاب از محرم و اشک آغاز شد.انقلاب از عاشورا آغاز شد،اما ادامه این لحظه های عاشقی بدون عشق ممکن نبود؛عشقی آسمانی.انقلاب ما با عاشورا آغاز شد و با انتظاری عاشقانه ادامه یافت و هنوز قلب انقلاب ما می تپد زیرا ما هنوز منتظریم و حتما این انتظار روزی به سر خواهد آمد و شاید این جمعه همان جمعه موعود باشد؛ شاید...

 

                                     نمایش تصویر در وضیعت عادی                     

 

                                 ای حجت ذات پاک یزدان مهدی

                                                                                 ای منتقم خون شهیدان مهدی

                                 ای درد تمام دردمندان فراق

                                                                                 با وصل رخ ماه تو درمان مهدی

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

                    بر قامت بی سر شهیدان لاله گون انقلاب صلوات

 نمایش تصویر در وضیعت عادی

 


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


طلوعی در شب

دوشنبه 85 بهمن 16 ساعت 12:36 عصر

شب بود ،نه نمی گویم شب بود ماه پشت ابر بود زیرا در آن روزهای دهشتناک خواب ابدی زمین،ماه هم جایی میان ناکجا آباد سردابه ی سرد تاریخ گم شده بود.شب بود و هوا مه آلوده،شب بود و قلب تپنده ی زمین انجماد یافته،شب بود و روح مهربانی پرواز کرده.جغد شب با نوای حزن آلود و وهم انگیزش نغمه ی نابودی ملتی را می خواند که می رفت تا در ذلتی ابدی روزگار بگذراند اما

                  سحر نزدیک شد

و ناگهان با طلوع صبحی دل انگیز نوری از مشرق جغرافیای عرفانی تابیدن گرفت که تمام زمین و زمان را گرم و روشن نمود و اینگونه بود که جغد شب پر کشید و برای همیشه وجود دلهره آور و منحوس خود را از این سر زمین پرواز داد و پرستوهای سفر کرده باردیگر آمدند تا در بهارآزادی نغمه ی مهربانی سردهند.آری آن نور که امد همه جا گرم شد و قلبهای عاشق تا همیشه از ان نور بهره گرفته و وجود خویش را گرم و روشن از نورالهی نمودند و اینک امتداد همان نور است که هر روز با گرمای مقدس وجودش قلب های ما را روشن و نورانی می کند و چه زیباست تا همیشه بهره گرفتن از آن.

 

                       تا ابد جاودانه باد نام پرافتخار و سرفراز جمهوری اسلامی ایران


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


یا علی بن الحسین (ع)

پنج شنبه 85 بهمن 12 ساعت 2:28 صبح

شهادت حضرت امام زین العابدین (ع) رو به تمام شیعیان عزیز تسلیت می گم.

امام سجاد (ع) کتابی دارند با عنوان صحیفه سجادیه مشتمل بر بیش از 50 دعا که یکایک آنها مناجات هایی بی همتا هستند .به علاوه رسالة الحقوقی که بهترین و عادلانه ترین قانون در مراعات حقوق  دیگران است.

می دونم همه یکبار هم که شده این کتاب رو خوندین اما نگاهی دوباره به آن لطف زیادی داره .حتما یه سری بهش بزنین و البته همراهش من رو هم دعا کنید.


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


خجسته باد این پیروزی

پنج شنبه 85 بهمن 12 ساعت 1:30 صبح

فرا رسیدن ایام پیروزی و سرافرازی کشور عزیزمان ایران را به همه مردم سربلند و آزاده و حسینی تبریک می گم.

همیشه دلم می خواست یه عکس از شهید حاج ابراهیم همت تو وبلاگم داشته باشم و این بهترین فرصت برای این افتخاره.شهیدهمت در تمام مراحل انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی تا پای جان حضور داشت و حالا ما نسل سومی ها یی که اون و امثال اون رو ندیدیم تنها می تونیم یه کتاب از خاطراتش رو بخونیم و اشک حسرت حلقه بزنه تو چشمامون که چرا ما نبودیم و حالا که هستیم کسانی مثل همت نیستند .(البته بی انصافی یه اگه بگیم نیستند،هستند اما خیلی هاشون ترجیح میدن تو خلوت و گمنامی خودشون باقی بمونن).

به هر حال یاد و خاطره همت ها،باکری ها،شهبازی ها،باقری ها و...تمام بزرگ سردارانی که با درس گرفتن از عاشورا و عاشوراییان خود درسی تاریخی شوند برای تمام ملت ها و تمام زمان ها گرامی و راهشان پر رهرو باد.

 نمایش تصویر در وضیعت عادی

 


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


محرم آمد...

یکشنبه 85 بهمن 1 ساعت 2:15 صبح

و بالاخره آمد .ماه محرم را می گویم.یه محرم دیگه اومد و من هنوز آدم نشدم .هنوز کربلا نرفتم.هنوز...

انشااله که ارباب امسال توفیق عزا داری در خونش رو بده ضمن اینکه دیگه امضا کنه من و همه اونایی که در آرزوی یکبار دیدن کربلا می سوزن به آرزوشون برسن.

آهای شمایی که این ایام رو گوشه هیئت ها و حسینیه ها می گذرونید

آهای شمایی که تا محرم میاد حاضر می شین برا نوکری در خونه امام حسین(ع)

آهای شمایی که تو محرم یه چشمتون اشکه و یکی خون

آهیی شمایی که در خونه ها و دلتون و لباستون رو عزادار کردید

آهای شمایی که تو این ایام کربلا هستید

آهای شمایی که عاشقید

آهای دیوونه ها

دعا برا من که یادتون نمی ره هااااااااااااااااااااااااااااااا

**************************************************************

سر سلسله مردم آزاد حسین(ع) است

                        آن کس که در این ره سر و جان داد حسین(ع)است

نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

 

 

 

 

 


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


آه و وای از عطش...

چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 10:29 عصر

در عمق کویر تشنگی آب، عباس            شرمنده برای جرعه ای آب، عباس

لب تشنه برون ز نهر علقمه آمد               تا بلکه کند رسم وفا باب، عباس

آمد چو عمود آهنین بر فرقش               افتاد چو سجاده به محراب، عباس

چشم فلک آن لحظه چنین دیدکه شد          چون کشتی در خون شده غرقاب، عباس

با دست قلم مشک به دندان بگرفت          برد از سر دشمنان دین، خواب، عباس

از خون دهان و خون دندان و لبش         پر مشک تهی کرد به خوناب، عباس

آه که پیش چشم گریان حرم                  لب تشنه علی اصغر و در تاب، عباس

از نعمت بی کرانه بودنها                     شرمنده برای جرعه ای آب، عباس

 

یل ام البنین ، یل ام البنین      

حیدر کربلای زینب ابوفاضل


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


شش گوشه ی حسین

چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 12:11 عصر

 

   از همه به پیامبر شبیه تر بود و از همه به حسین نزدیک تر.

   شاید به همن دلیله که تو کربلا زیر پای پدر دفن شد و ضریحش با

ضریح امام حسین ممزوج شد.و حالا ضریح امام حسین (ع) شش گوشه است.

 

      انشااله که ذائر اون خاک مقدس و اون حرم شریف بشیم و همون شیر مردی که یار پدر بود تو صحرای کربلا شفیع ما بشه روز قیامت

                 صلی الله علیک یا علی اکبر(ع)

نمایش تصویر در وضیعت عادی

اللهم ارزقنا زیارة الحسین (ع)

 

 

 


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


آه

چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 11:45 صبح

امام حسین (ع):

این فرو مایه مرا بین دوراهی ذلت و شمشیر قرار داده و هیهات که ما ذلت پذیریم.

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

 


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


تشنه ام اما نه بر آب فرات...

چهارشنبه 85 دی 27 ساعت 11:34 صبح

یادش به خیر مرحوم آغاسی وقتی این شعرو زمزمه میکرد

 

آن که در خون عشق بازی می کند

تا قیامت سر فرازی می کند

.

.

.

 شیعیان فرهنگ عاشورا چه شد

پرچم خون رنگ عاشورا چه شد

کیست تا پرچم به دوش خون کشد

شیعه را از خواب خوش بیرون کشد

گفت مولا کل ارض کربلا

شیعه یعنی غربت و رنج و بلا

شیعه بی درد زخم بی نمک

بس کن این یا لیتنس کنت معک

کربلا غوغاست،ساز و برگ کو

ظهر عاشوراست،یاد مرگ کو

کربلا گفتم کران را گوش نیست

ورنه از غم بلبلی خاموش نیست

بلبلان چهچه ز ماتم می زنند

روز و شب از کربلا دم می زنند

هر نظر بر غنچه ای تر می کنند

یادی از غوغای اصغر می کنند

گفت بابا بی برادر مانده ای

بی کس و بی یار و یاور مانده ای

گر تو تنهایی بگو من کیستم

اصغرم اما نه اصغر نیستم

خیز و اسماعیل را آماده کن

سجده شکری بر این سجاده کن

ای پدر حرف مرا در گوش گیر

خیز و این قنداقه در آغوش گیر

خیز و با تعجیل میدانم ببر

بر سر نعش شهیدانم ببر

تشنه ام اما نه بر آب فرات

آب می خواهم ولی آب حیات

آب در دست کمان دسمن است

تیر آن نامرد احیای من است

آتش اقیانوس را آواز داد

آخرین ققنوس را پرواز داد

خون اصغر آسمان را سیر کرد

خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد

آه زینب سر به محمل میزند

کاروان را زخم بر دل می زند

ای پرستار پرستوهای من

مرهم زخم تکاپوهای من

ای زبان صدق و تصدیق صفا

اولین بیمار چشمت مصطفی

عصمت زهرا،عزیز مرتضی

در تو جاری رستخیز مرتضی

عصر عاشورا علم در دست توست

کرسی و لوح و قلم در دست توست

غنچه ها را گر چه پرپر کرده ام

کوله بارت را سبک تر کرده ام

ظهر عاشورا که زیر خنجرم

دست بگشا سایه افشان بر سرم

شیعه یعنی امتزاج نار و نور

شیعه یعنی راس خونین در تنور

شیعه یعنی هفت وادی اضطراب

شیعه یعنی تشنگی در شط آب

کیست این ساقی که بی دست آمدست

کز سبوی تیغ سرمست آمدست

آب گفتم سینه ها بی تاب شد

خیمه ها از آه و آتش آب شد

آب گفتم تشنگی بیداد کرد

کودکم بی تاب شد فریاد کرد

بر زبانش شعله آه و عطش

شد ز تیر کین گلویش آبکش

آفتاب از روی زین افتاده است

مشک آبش بر زمین افتاده است

ای خماران را شرابی سوخته

ما عطشناکیم و آبی سوخته

بی تو در چاهیم و آهی آتشین

دردی از دور و طنابی سوخته

دوش دیدم خیمه هایی را به خواب

شعله گون در پیچ تابی سوخته

از حرارت سوختم آبی کجاست

چشم حسرت ماند و خوابی سوخته

خشکسالی می تپد از شش جهت

آسمان دارد سحابی سوخته

ذوالجناح آمد ولیکن بی سوار

خسته با زین و رکابی سوخته

کاروان بر باد گویی می رود

غرق ماتم در نقابی سوخته

می رود تا شام در بهت غروب

بر سر نی آفتاب سوخته

.

.

.

کربلا بیت الحرامی دیگر است

حاجیانش را مرامی دییگر است

نیتش ترک سر و پا گفتن است

در پی اش تکبیر در خون خفتن است

از حرم تا قتلگه سعی صفاست

رد پای اهل بیت مصطفی ست

 


به قلم : جامانده

اللهم عجل لولیک الفرج [ نظر]


<   <<   6   7   8   9      >
: لیست کل منتظرانه ها :